من نمی دانم اگر حضرت علی (ع) امروز بودند و این حکایت را می شنیدند ، چه می گفتند یا چه می کردند:

 

یکی دیگر از جنایات یهود،کشتار بی رحمانه ای بود که در دهکده ای به نام "دیر یاسین" در سرزمین مقدس انجام دادند.

روز نهم آوریل 1948 میلادی نزدیک ظهر بود که سربازان یهودی به این دهکده ی بی سلاح و از همه جا بی خبر حمله کردند و ساکنان را از زن و مرد و بزرگ و کوچک همه و همه را به صف کشیده و هدف گلوله های ننگین خود قرار دادند.پس از آن جسد ها را قطعه قطعه نمودند،حتی شکم زنهای حامله را پاره کرده و بچه هایی که هنوز دیده به جهان نگشوده اند را سر بریده،در چاه و یا به اصطلاح،گابی می انداختند.

هنگامی که نماینده ی صلیب سرخ آقای دکتر لینر برای تحقیق به این روستا رفت و 250 جسد بی جان را با آن وضع وحشتناک دید،بی هوش شده و فورا آن روستا را ترک کرد.

ولی اینگونه حادثه ها در دیر یاسین به پایان نرسید.دقیقا در همان روز پس از تمام شدن این کشتار به روستای ناصرالدین نزدیک طبریا و روستای بلدالشیخ سکریر و همچنین علیوط و شهر حیفا طبریا،حمله کردند و همان کشتار بی رحمانه را در آن روستاها نیز تکرار کردند.

این فقط بخشی از جنایات یهودیان است.

 

کشته شدن کشیش ایتالیایی (آنتوان توما)،قربانیان عید پوریم و عید فصح  و قتل شیعیان ...

می دانید چگونه آنتوان توما را کشتند؟از یکی از متهمین این پرونده به نام "سلیمان سر تراش" پرسیدند:

او را چگونه کشتید؟

 

گفت:یکی از دوستانم به نام داوود هراری سرش را به گونه از تنش جدا کرد که تا چند دقیقه،خونی از او به زمین نریخت.سپس جسد بی جان او را در انبار آتش زدیم و ما بقی بدنش را قطعه قطعه کردیم و استخوانهایش را با دسته ی هاونگ،خُرد کردیم و آنها را همراه با دل و روده اش در یکی از صرافیهای نزدیک محل جنایت،دفن کردیم و خونش را در شیشه ای ریختیم و به "خاخام موسی ابوالعافیه " تحویل دادیم تا با آن خون،آرد را خمیر کند و برایمان نان بپزد.